پروانه
شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۵ ب.ظ
شب بود ناراحت بودم و به خاطر بدی و نامردی
بعضی آدم ها داشتم در آتش غم می سوختم
یک پراونه ی کوچک آمد نشست روی دستم فکر
کنم راه را اشتباهی آمده بود و مرا با شمع سوزان
عوضی گرفته بود!!!
- ۹۴/۰۵/۲۴
شب بود ناراحت بودم و به خاطر بدی و نامردی
بعضی آدم ها داشتم در آتش غم می سوختم
یک پراونه ی کوچک آمد نشست روی دستم فکر
کنم راه را اشتباهی آمده بود و مرا با شمع سوزان
عوضی گرفته بود!!!